یاد او | کالین هوور

کتاب یاد او نوشته کالین هوور و ترجمه اسماعیل حسینی از انتشارات های مختلف و معتبر و هم چنین بهترین ترجمه ها (در قسمت نوع ترجمه میتوانید نوع مترجم که مد نظرتان هست را انتخاب کنید تا مشخصات انتشارات و تعداد صفحه و عکس کتاب برای شما نمایش داده شود) که شما عزیزان میتوانید این کتاب را با بهترین کیفیت و کمترین قیمت از فروشگاه کتاب تاناکوبوک تهیه کنید، بعد از انتخاب و خواندن جزئیات کتاب میتوانید کتاب را به سبد خرید خودتان اضافه ومراحل پرداخت را انجام دهید .

بعد از تهیه و خرید کتاب یاد او نوشته کالین هوور ، بخش پردازش انبار تاناکوبوک در سریع ترین زمان ممکن کتاب را بسته بندی و تحویل پست یا پیک میدهد تا درب منزل یا آدرسی که وارد نموده اید شما عزیزان دریافت کنید.

معرفی کتاب یاد او نوشته کالین هوور :

کتاب یاد او یکی از معروف ترین و پرفروش ترین کتاب های عاشقانه دنیا از نظر خوانندگان و منتقدان کتاب های عاشقانه است . با خواندن کتاب یاد او  شما میتوانید تمام شخصیت های کتاب را هنگام خواندن کتاب کنار خود احساس کنید که این موضوع قدرت بینظر کالین هوور را در نوشتن این رمان عاشقانه بی نظر به معرض نمایش میگذاره .

کتاب یاد او یک داستان عاشقانه و شوکه کننده است که بجرات میتوان گفت تا بحال مشابه آن را نخوانده اید. این کتاب در سرار دنیا مخاطبان زیادی را پیدا کرده که با کمی سرچ در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی  و دیدن تصاویر و ویدیو های ساخته شده خوانندگان کتاب یاد او میتوانید متوجه زیبا بودن و پر مخاطب بودن این کتاب در دنیا باشیم . 

این کتاب بسیار زیبا توسط انتشارات خوب کتاب مجازی به تازگی نشر پیدا کرده است که کار ترجمه این کتاب را جناب آقای اسماعیل حسینی انجام داده  و همچنین توسط انتشارات آموت که کار تجرمه این کتاب را جناب آقای عباس زارعی انجام داده است .

به طور کل میتوان گفت با خواندن کتاب یاد او نوشته کالین هوور با داستانی رو برو میشود که هنگام خواندنش با او میخندید،گریه میکنید،اشک میریزید، عاشق میشوید،جدامیشوید و در یک کلمه حسابی درگیر آن خواید شد و یکی از بهترین تجربه های کتاب خوانی شما خواهد بود.

قسمت هایی از متن کتاب یاد او :

من دوست پسرمو کشتم، کسی که از همه بهم نزدیک تر بود کسی که خیلی دوستش داشتم .

از روزی که تو سوپرمارکت دیدمش عاشقش شدم، انقدر پای صندوق این پا اون پا کرد تا بالاخر به خودش جرات داد و من رو برای شام دعوت کرد.

رابطمون از همون شب شروع شد، اسکاتی بهترین دوست بسری بود که تاحالا داشتم. میخواستیم ازدواج کنیم و بچه هامونو باهم بزرگ کنیم.

اما من کشتمش …